من یک بار عاشقت شدم. یادم نمی‌آید که درست از چه زمانی.  ۵ یا ۶ سال پیش بود. نه می‌دانستم که عاشقی یعنی چه و نه متوجه شده بودم که دلداده‌ات هستم. تا این‌که یک‌بار دوستی گفت، ببین عاشق شدی! عاشق فلانی! و من فهمیدم که آن شور و نشاط و کنده شدن از زمین به خاطر عشق است و تو! عجیب دورانی بود. با شکوه! مبارزطلب! از آن موقع هر روز عاشقت شدم. تا آن روز،  آن تکینگی! با جزئیات کامل به خاطر دارم. با تمام جزئیات سقوطم بر زمین را درک کردم.


بعد از آن روز، بارها عاشقت شدم، ولی عقل و منطق و روشن‌فکر بازی‌ها نمی‌گذاشتند که از زمین کنده شوم. امروز، دوباره عاشقت شده‌ام! با این تفاوت که می‌خواهم این خاصیت عاشقی را حفظ کنم، مستقل از اینکه تو را داشته باشم یا اصلا تو بخواهی مرا داشته باشی! من عاشقی را می‌خواهم و نه وصال را! تو را در بی‌نهایت می‌گذارم، و در طلبت خواهم کوشید.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

BTS & ARMY خبر های دنیای تکنولوژی خدمات شبکه گلبن یاس یک پوینده تاریک پیچک رایانه samsung galexy s8 یادداشت‌های یک چپ‌دست پی تی سی باکس ردلاو چت|فریب کاربرات توسط مدیر لاو چت توجه توجه|red-love-chat